داستان های کوتاه ؛ جالب ؛ واقعی ؛ پند اموز ؛ شیرین
داستان های کوتاه ؛ جالب ؛ واقعی ؛ پند اموز ؛ شیرین
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, توسط حسین مختاری |

عصبانیت و عشق

مرد درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش تكه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .

 

مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود

 

در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

 

وقتی كودك پدرخود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان  من كی دوباره رشد می كنند ؟

 

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین ..

و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود :

 

( دوستت دارم پدر ! )

 

روز بعد مرد خودكشی كرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

یادمان باشد چیزها برای استفاده كردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشكل دنیای امروزی این است كه انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است كه چیزها دوست داشته می شوند .

مراقب افكارت باش كه گفتارت می شود .

مراقب گفتارت باش كه رفتارت می شود .

مراقب رفتارت باش كه عادت می شود .

مراقب عادتت باش كه شخصیتت می شود .

مراقب شخصیتت باش كه سرنوشتت می شود

و  اما اینکه هیچ وقت از یادت نبر که در مورد کسی زود قضاوت نکن ...
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.